توسعه فردی نوین ایرانی ( TLS )
بخش نخست: تاریخچه
نویسنده:دکتر مهدی خدائی- کوچ و توسعه دهنده برند (فردی و کسب و کار)
موفقیت و پیشرفت از دیرباز همواره از دغدغه های بشر بوده است و در منابع تاریخی بومی کشور ها، متون و تعالیم دینی و در مناسک و سلوک قبایل و سیره بزرگان توجه ویژه ای به این مقوله شده است و رفته رفته در پیشرفت و گذر از دوره ای به دوره ای دیگر کامل تر شده است.
در ادامه از 6000 سال پیش تا کنون را به صورت موردی می آوریم که با توجه به اهمیت هر چه بیشتر رشد و توسعه فردی به ( روان شناسی رشد ) پی خواهیم برد:
تاریخچه توسعه فردی و روان شناسی رشد:
معمولا تاریخچه روان شناسی رشد را در 4 دوره مورد مطالعه قرار می دهیم:
- پیش از میلاد.
- از دوره رنسانس تا اوایل قرن نوزدهم.
- از اوایل قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم.
- از اوایل قرن بیستم تا کنون.
1- پیش از میلاد { ایران باستان } :
تقریبا در 6000 سال پیش توسعه فردی از اهمیت به سزایی برخوردار بود به عنوان نمونه در کتاب ' ثروتمند ترین مرد بابل ' نوشته ( جورج سموئل کلاسون ) حدود یک قرن پیش به رشته تحریر در آمده و به آن اشاره شده است که ' آرکاد ' ثروتمند ترین مرد بابل است، بنا به درخواست حاکم بابل دوره ای رشد فردی و ثروت سازی را طراحی و اجرا نمود به طوری که پس از شش هزار سال اصول و آموزه های این دوره ها همچنان کار می کنند و کاربردی هستند.
از ایران باستان تا پیش از میلاد:
گفته می شود که از حدود پنج قرن قبل از میلاد، در جنین شناسی فرضیه ای به نام ' پیش ساختگی ' مطرح بوده است. بر اساس این فرضیه؛ در اسپرم یا تخمک یک انسان کامل، ' هرمونکولوس ' وجود دارد و رشد آن تا بزرگسالی تنها در ابعاد و کمیت ها است. در این دوره به ویژه در ایران، روم و یونان هدف از آموزش و پژوهش این بود که کودک را به گونه ای تربیت کنند که در آینده شهروند خوبی باشد و اساسا کودک مورد توجه نبود. نظریه پردازان این دوره عمدتا فلاسفه یونان بودند که از مهم ترین آنان می توان به افلاطون و ارسطو اشاره کرد.
افلاطون: عمده آرای افلاطون در دو کتاب ' جمهوری ' و ' قانون ' گرد آمده است. در کتاب جمهوری به تفاوت استعداد های کودکان، لزوم شناسایی این توانایی ها و هماهنگ ساختن آموزش های ابتدایی با استعداد اطفال توجه و تاکید کرده است. در کتاب قانون، ضمن مجاز شمردن بازی های کودکانه، آغاز سن تحصیلی را 10 سالگی می داند.
ارسطو: شاگرد افلاطون بوده ولی در برخی مسائل مبنایی با وی هم عقیده نبود. وی رشد انسان را به سه مرحله تقسیم میکند:
- مرحله حیات جسمانی
- مرحله نفس عاطفی
- مرحله عقلی
وی معتقد بود که تعلیم و تربیت باید هماهنگ با تحولات طبیعی رشد پیش رود و در هر مرحله، همان بعد از شخصیت مورد تربیت قرار گیرد که، در آن مرحله ظهور یافته است.
بعد از بعثت و ظهور اسلام:
در شرق، بیش از 600 سال پس از میلاد، با بعثت پیامبر اسلام (ص) و در اثر تشویق اسلام به یادگیری علوم، دانشمندان ایرانی با استفاده از علوم مختلف آن زمان، یافته های بشری را در پرتو داده های وحی به نقد کشیدند و اندیشه های فلسفی و یافته های تجربی خویش را بدان افزودند و چرخ علم بشری را دوباره به گردش در آوردند. از جمله آنان می توان به ذکریای رازی، فارابی، ابن سینا و... اشاره کرد.
قرون وسطی:
در این دوران، فرضیه پیش ساختگی به صورت اندیشه مسلط در آمده بود. در این دوره، اطفال را ' بالغین ناپخته ' یا ' مینیاتور بزرگسالان ' می پنداشتند و از آنان انتظار رفتار بزرگسالان می رفت. در این دوران، در شرق نیز دانشمندان مسلمانی نظیر سهروردی، غزالی و... به تبیین رشد در انسان ها می پرداختند.
2- دوران رنسانس تا قرن نوزدهم میلادی:
در این مرحله از تاریخ اروپا، شاهد پیدایش دیدگاه های متفاوت و جدیدی در عرصه رشد و تعلیم و تربیت هستیم. هرچند قرن ها طول کشید تا این نظریات در عمل پیاده شوند.
در این دوره، دانشمندانی چون کمینوس، روسو و فروبل کودک را از دید یک فرد اجتماعی مورد بررسی قرار دادند و بیشتر به تربیت اجتماعی کودک تاکید داشتند، نتیجه آرای علما و دانشمندان در قرن 16 و 17 آن شد که کودک به عنوان یک مرجع مورد تحقیق و بررسی قرار گرفت و محققین در رشته های مختلف بررسی های خود را از کودک آغاز نمودند.
قرن هجدهم را باید طلیعه کودک دانست. هرچند قرن هفدهم زمینه های فکری برای مطالعه و توجه به کودک فراهم شد ولی در زمینه مطالعه عینی کودک، اقدامی صورت نگرفت.
قرن هجدهم علاوه بر آن که شاهد ادامه ابراز دیدگاه های نظری در قلمرو فلسفه و تعلیم و تربیت می باشد، نخستین مطالعات منظم درباره کودک را هم در خود جای داده است.
3- از اوایل قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم:
قرن نوزدهم میلادی، به علت شرایط ویژه اجتماعی و علمی، سرآغازی برای مطالعات رشد و شرح حال نویسی کودک شمرده می شود. در این قرن، در عرصه علمی نظریه پیش ساختگی، هنوز کما بیش بر دیدگاه عمومی مردم حاکم بود و در نیمه اول آن تحولی در زمینه مطالعات کودکان مشاهده نمی شود. ولی در اواخر قرن نوزدهم، یک سلسله یادداشت هایی از تاریخ زندگی کودکان بر پایه مشاهدات منظم نگارش یافت. هرچند این یادداشت ها به دلیل اینکه روش کنترل علمی در آن ها به کار نرفته، منابع دقیق و قابل اعتماد به حساب نمی آیند، لیکن همین، مطالعات آغازی برای تحقیقات بعدی به شمار می روند.
در این دوره، هدف رشد این بود که افراد را از دید سیاسی و اجتماعی برای عضویت در جامعه آماده کنند. در این دوره، با تحقیقات و نظریات دانشمندانی چون ویلهم وونت و استانلی هال مواجه هستیم که به تحقیق در زمینه های رشد فکری، اجتماعی، عاطفی و بدنی کودکان و نوجوانان پرداختند. استانلی هال، تحقیقات خود را بر پایه روان شناسی تکوینی بنا نمود و به اصول زیستی توجه بیشتری کرد و جنبه های مختلف رشد را از دوره کودکستان تا دانشگاه مورد بررسی قرار داد.
4- اوایل قرن بیستم تا کنون ( ظهور روان شناسی رشد ):
کوشش هایی که قرون گذشته در راه مطالعه کودک انجام شده بود، زمینه را برای مطالعات گسترده درباره رشد، فراهم ساخت. همچنین در اوایل قرن بیستم، بسیاری از اصلاح طلبان به مسائل رفاه کودکان علاقه مند شدند. این قرن به لحاظ مطالعات گسترده درباره کودک از قرون دیگر متمایز می شود. از اولین کنفرانس درباره کودکان در سال 1909 تا سال جهانی کودک در سال 1979 تلاش های زیادی برای فهم و ارزیابی رفتار کودکان به عنوان کودک انجام گرفته است، در خلال این دوره انفجاری از دانش به وقوع پیوسته و کتاب های متعددی درباره روان شناسی رشد نگارش یافته است!.
در این دوره، جنبه سود بخشی و مفید بودن در تربیت افراد مهم تلقی می گردید. بر این اساس که، افراد جامعه از نظر اقتصادی مولد ثروت باشند تا سودمند و موثر تلقی گردند و کودک در تربیت، پایگاه دیگری پیدا کرد به نحوی که قرن بیستم را ' قرن کودک ' می نامند. بر این اساس، به سال های اولیه زندگی کودک از نظر رشد و پرورش اهمیت داده شده بود و نیاز های مربوط به هر دوره سنی معلوم شد و بر این منوال، روش هایی پژوهشی، علی و قابل اعتمادی برای تحقق هدف های تربیتی مطرح گردید. در این دوره صاحب نظرانی چون آلفرد بینه، در مورد سنجش هوش و تکمیل آن بررسی هایی انجام دادند که در اثر آن، روان شناسی رشد و توسعه یافت و جزو علوم مثبت قرار گرفت.
ویراستار: هستی معصومی